تیر و کمال ( فهرست )
خدا، به نامش
سلام و درود، تیردان خالی شد و پس از سی و یک پرتاب نوبت به آن رسیده که به سوی هدف رفته، بررسی اش کنم و به گرد آوری تیر ها بپردازم.

در این جا فهرست و چکیده نگارشات را در سه بخش و سی و یک نوشته مشاهده خواهید کرد.
گام نخست: از دیروز تا زادروز
از زمانی که نبودم تا زمانی که به وجود آمدم و پیرامون پیشنیازی برای وجود داشتن. با نانزده پرتاب تا به زادروزم.
پرتاب نخست ( خوشنودی خدا )
چی بهتر از خدا؟
همه کار های انسان های بزرگ و خوب برای رضای خدا بوده است. نه تنها در کار بلکه در همه زندگی شان...
خ خ از اینجا شکل گرفت، رمزی بین من و خدایم و سنجه ای برای وزن کردن تمام زندگی...
پرتاب دوم ( رنج و رنگ )
شاد تر از پیامبر؟
وقتی تمام درجات نیک را از آن خود کرده باشی و تمامی قابلیت های نوعِ انسان را در خوبی شکوفا کرده باشی و به کمال رسانده باشی، تمام وجودت را لذت، ذوق، شوق و لبخند فرا خواهد گرفت...
تصمیم خود را گرفتم که قسمتی از آن لذت و شادی را تجربه کنم و هزینه اش مشخص بود، رنج کشیدن. ولی چیزی که مشخص نبود رنگ آن بود...
پرتاب سوم ( کتاب راهنما )
هنرمندانه تر از قرآن؟
اثرِ هنریِ خدا، پیشکشی به بهترین بنده خدا، شادباش و پاداشی برای همه انسان ها...
قرآن مانند یک کتاب راهنما در هر گام برای خوشنودی خدا نیاز است...
پرتاب چهارم ( خویش تن )
کوچکتر از من؟
از کوچک ترین و نزدیک ترین چیز به خود باید شروع کرد و آن چیزی نیست جز من...
کوچکترین چیزی که می توانست انجام دهد و اختیار و شعور داشت، خویش بود. پس از آن آغاز کردم و تلاش برای خ خ به عنوان یک تن را پذیرفتم...
پرتاب پنجم ( سپاس )
گران تر از جان؟
از نخستین دم تا آخرین بازدم، ما همه هدیه ای به نام زنده بودن از خدا دریافت کرده ایم، پس در پایه ای ترین پله و طبقه زنده بودن، سپاسگزاری از خدا یکی از کمترین کار هاست...
روشی پیش گرفتم و آن خ خ بود که تلاش ها در آن برای سپاسگزاری از این هدایا و نگین ها می باشد...
پرتاب ششم ( پاک و پادیاب )
پاک تر از آب؟
برای شستن هر آن چه که آلوده باشد، پاکیزگی توانایی های نهفته و آشکاری دارد که در هر چیزی اثر می گذارد و این رد و نشان در کار کردن و روزمره نیز خواهد ماند...
شد یک رسمِ ادب در تلاش برای خ خ...
پرتاب هفتم ( یارپُشت )
قوی تر از نور؟
خواه یا نا خواه، دانسته یا نا دانسته در هر دم از زندگی در گرد افشانی به گروهی یاری رسانی می نماییم...
همراه و همپا شدن با نور حتی به بها تبدیل از جسم به قوه...
پرتاب هشتم ( مبارزِ میانی )
تیز تر از قلم؟
برای بریدن و از هم گسیختن آن چیزی نیاز است که توانا و درخور باشد...
نه نخستین و نه آخرین، با تلاش برای خ خ در این میانه ام...
پرتاب نهم ( خوشرو شکیبایی )
ناتوان تر از مور؟
نیروی عظیم او بردباری و پایبندی اش است...
روی خوش شکیبایی را در آیینه رسیدن ها می توان دید...
پرتاب دهم ( پند )
سخت تر از سنگ؟
نمی دانم قطره آبی را مثال بزنم که سنگ را از بالا سوراخ کرد و یا جوانه گیاهی که از زیر آن را شکافت و بیرون آمد...
پیشنهادی برای بهبود و نوآوری است که رایگان به دیگران پیشکش می شود، خواه پند گیرند خواه ملال...
پرتاب یازدهم ( بها )
گران تر از زمان؟
همین لحظاتی که شما در خواندن این جملات به سر می برید پرداخت به من است. ریال، واحدی است کم توان برای دریافت رقم های این چنین سنگین...
بها در تلاش برای خ خ بسیار سنگین بود و به قیمت جان تمام می شد...
پرتاب دوازدهم ( خانواده با خوان )
عزیز تر از پدر و مادر؟
هیچ کس را نخواهیم یافت که بی مزد و خواسته ای از ما برایمان دلسوزی کند و آن هم به گونه ای که گویی خود نیازمند به انجام دادن آن است...
رفیق تر از خواهر و برادر؟
ژرفا و پهنا این پیوند از کودکی آغاز شد، رشد کرد و تا پایانِ جان نمی توان آن را از هم گسست...
این خوان برای سیر کردنِ هرکسی که بر سر آن بنشیند فراخ است...
پرتاب سیزدهم ( همگانی و ویژه )
پیدا تر از هوا؟
چیزی از ما پنهان نمی دارد و همه اش را و همیشه به رایگان به ما می بخشد، استفاده می کنیم و شش هایمان آن را دگرگون می کنند...
چگونگی ها و تمام ریز رخداد ها در تلاش برای خ خ پیدا هستند و فاش می شوند...
پرتاب چهاردهم ( رم و رام )
آرام تر از خواب؟
گویی زمان را نگه می دارد و یاد را پاک می کند...
رم کردن زمانی است که بی درنگ کار می کنیم، نخست باید خودمان را رام کنیم...
پرتاب پانزدهم ( بس و بسیار )
نازک تر از مو؟
روی این تارِ ظریف و باریک باید مانند یک بندباز خود را تراز کنیم...
بس بودن تا جایی که جلوگیری از پیشرفت نکند و بسیار خواستن تا هنگامی که در طمع و زیاده خواهی فرو نرویم...
پرتاب شانزدهم ( مهربوم )
خودمانی تر از خانه؟
سخن از خانه آمد و پیش از حس و حال آسودگی داخل آن به بازه ای قبل تر یعنی ساخت آن می پردازیم...
مهربان با بوم، در تلاش برای خ خ تا آن جا که می شود بومی رفتار و استفاده می کنیم...
پرتاب هفدهم ( فرودگاه )
فرو تر از هسته؟
فروتن مانند هسته هرچیزی که پوسته دور آن ساخته می شود، هسته نمایان نمی شود اما نبودش برابر است با فروپاشی...
در تلاش برای خ خ هربار اوج بگیریم پس از آن بی درنگ زمان فرود و فروتنی است...
پرتاب هجدهم ( بیا بیا موز )
پویا تر از رودخانه؟
رودخانه از انبار کردن آب، خود را پر نکرده است زیرا سرچشمه ای پیدا کرده تا جاری شود...
برای جاری بودن و پویایی در تلاش برای خ خ هرآنچه می آموزیم و می دانیم را رایگان و با تمام توان به کسانی که جویا و خواهان یادگیری و رشد می باشند و یا حتی فقط کنجکاو در چگونگی ها هستند، آموزش می دهیم...
پرتاب نانزدهم ( زادروز )
زنده تر از یاد؟
نگران از دست دادن نباشیم چیزی از بین نمی رود و اما همین که همه چیز ابدی است نگرانمان باید بکند که دقت کنیم چه انجام می دهیم، چه می گوییم و چه در سر داریم...
ثبت و نگاشت خاطرات در یادِ تَن ها انجام می شود، عکسی گرفته نمی شود یادگاری نگه نمی داریم و می گذاریم از بین ما بروند...
گام دوم: از زادروز تا امروز
از زمانی که به وجود آمدم تا امروزم و پیرامون اکنون. با پنج پرتاب تا به روزِ سن و سالِ این دم.
پرتاب بیستم ( خال )
ریز تر از ذرّه؟
هر چیزی برای پیدا و پدیدار شدن از نقطه ای کوچک آغاز می کند...
در تلاش برای خ خ هر چیزی از یک خال، یک نقطه آغاز شده و رفته رفته بزرگ می شود...
پرتاب بیست و یکم ( پس از آن )
پشت تر از سایه؟
مانند سایه که پشت هر جسمِ رو به نوری قرار می گیرد، گذشته در پسِ اکنون است و هر چه کنیم قبل از ما است...
هر آن که می گذرد می شود لحظه ای پیش، پس از آن...
پرتاب بیست و دوم ( همساز )
کوک تر از بلبل؟
بسامد هایی را انتخاب کنیم که با ذره هایمان همخوان باشد...
در تلاش برای خ خ نوا هایی که استفاده می شوند و حتی آهنگ پس زمینه در هنگام کار نیز ارزش و جایگاه دارد...
پرتاب بیست و سوم ( دلخند )
زیبا تر از لبخند؟
هنگامی که انسانِ با شعور، لبخند می زند، زیبایی ویژه ای دارد زیرا با طبیعت و جلوه هایش دگرگون می باشد و این توان و اختیارش با ارزش است...
هر آن در تلاش برای خ خ از کاری که می کنیم در درون و از ته دل لبخند داریم...
پرتاب بیست و چهارم ( گُزیده )
میانه تر از اینجا؟
مرز بین تاریکی و روشنایی یک خط است، مرز بین گذشته و آینده نیز اکنون می باشد...
هر دم هزاران گزینه برای انتخاب وجود دارند و در زندگی نیز هزاران دم و باز دم...
گام پایانی: از امروز تا آینده
از زمانی که اکنون در آن هستیم تا فردا ها و پیرامون آینده. با هفت پرتاب تا به سی و یکمین روز از تیر ماه.
پرتاب بیست و پنجم ( آور )
جاری تر از آسمان؟
آسمان جاری است و زمین مانند ریگی کوچک در آن می غلتد...
در این جا به روز بودن کار دیروزمان بود و امروز به فردا هستیم...
پرتاب بیست و ششم ( خوشبین )
گرم تر از امید؟
در سرما دل ها چیزی مانند امید نیاز است برای روشن کردن کوره انسان...
به سرانجامِ نیک، خوشبین هستیم...
پرتاب بیست و هفتم ( خواهش از خان )
پذیرا تر از میزبان؟
میزبان است که شایسته درخواست کردن چیزی از ایشان می باشد...
خواهش را باید از بزرگ و خان انجام داد تا برآورده کند...
پرتاب بیست و هشتم ( خوانا )
دانش تر از معجزه؟
معجزه آگاهی است همراه با فناوری و درآن هیچ چیزی خارج از علم وجود ندارد...
کتاب هستی خوانا است و ما سواد خواندن آن را باید به دست آوریم...
پرتاب بیست و نهم ( خرامان )
ارزان تر از چوب؟
هیزم شکنی تبر چوبی اش در آب می افتد و فرشته ای پیشنهاد تبر های بهتر به او می دهد...
هنگامی که بتوانیم انجام دهیم و دارای قدرت انتخاب باشیم، اگر خوبی و درستی را برگزینیم، ارزشمند است...
پرتاب سی ام ( خروش )
هیجان انگیز تر از شهربازی؟
این هیجان شبیه است به ترس و اضطراب اما این کجا و آن کجا...
در تلاش برای خ خ هر آن، خروشِ لحظه بعد ما را سوار می کند...
پرتاب پایانی ( خودی )
هم تر از یار؟
همه هم ها یا حتی آن هایی که بعد از شنیدن، خواندن یا دیدن چیزی فقط می گویند من هم...
در تلاش برای خ خ هر میزان با هم نا آشنا باشیم و متفاوت اما خودی هستیم...
این بود چکیده و اشاره ای به یک ماه نگارش در دریا نیلگونِ ویرگول.

سپاس از شما برای پرداختن زمان خود به این نگارش و در آخر این فهرست جای چیزی خالیست که اگر می دانستم چیست می نوشتم.
اگر می دانید آن چیز را شما بنویسید که خوشحال می شوم.